مسئله 584- در تيمّم چهار چيز واجب است:
اوّل: نيّت.
دوّم: زدن كف دو دست بر چيزى كه تيمّم به آن
صحيح است.
سوّم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى از
جايى كه موى سر مىرويد تا ابروها.
چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست
و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.
مسئله 585- تيمّم بدل از غسل و بدل از وضو با
هم فرقى ندارند.
مسئله 586- اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها
را هم مسح نكند، تيمّم باطل است، چه عمداً مسح نكند يا مسئله را نداند يا فراموش
كرده باشد، ولى دقّت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت
دست مسح شده كافى است.
مسئله 587- براى آنكه يقين كند تمام پيشانى و
تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدارى از دو طرف پيشانى و مقدارى از بالاى پشت
دست را هم مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.
مسئله 588- پيشانى و پشت دستها را بايد از
بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى آن را بايد پشت سر هم بهجا آورد و اگر بين آنها
به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمّم مىكند، باطل است.
صفحه 100
مسئله 589- در موقع نيّت لازم نيست معيّن كند
كه تيمّم او بدل از غسل است يا بدل از وضو، يا بدل از چه غسلى است.
مسئله 590- در تيمّم بايد پيشانى و كف دستها
و پشت دستها پاك باشد و اگر نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد، بايد با همان وضع
تيمّم كند.
مسئله 591- انسان بايد براى تيمّم، انگشتر را
از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً
چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد بر طرف نمايد و اگر نتواند، بايد با همان وضع تيمّم
كند.
مسئله 592- اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است
و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمىتواند باز كند، بايد دست را روى آن
بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز
كند، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است بزند و به پيشانى
و پشت دستها بكشد.
مسئله 593- اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته
باشد، اشكال ندارد، ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد، بايد آن را عقب بزند.
مسئله 594- اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف
دستها يا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بهجا باشد، بايد
جستجو نمايد تا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.
مسئله 595- اگر وظيفۀ او تيمّم است و
نمىتواند تيمّم كند، بايد نايب بگيرد و كسى كه نايب مىشود بايد او را با دست خود
او تيمّم دهد و اگر ممكن نباشد، بايد نايب، دست خود را به چيزى كه تيمّم به آن
صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.
مسئله 596- اگر بعد از آنكه وارد تيمّم شد شك
كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اعتنا نكند و تيمّم او صحيح است، و
نيز اگر بعد از بهجا آوردن هر جزء شك كند كه درست بهجا آورده يا نه، اعتنا نكند
و تيمّم او صحيح است.
مسئله 597- اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه
درست تيمّم كرده يا نه، تيمّم او صحيح است.
مسئله 598- كسى كه وظيفهاش تيمّم است، نبايد
پيش از وقت نماز براى نماز تيمّم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبّ،
تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مىتواند با همان تيمّم نماز بخواند.
صفحه 101
مسئله 599- كسى كه وظيفهاش تيمّم است، اگر
بداند تا آخر وقت عذر او باقى مىماند، در وسعت وقت مىتواند با تيمّم نماز
بخواند، و اگر اميد دارد كه عذر او بر طرف شود يا بداند كه تا آخر وقت عذر او بر
طرف مىشود، نمىتواند در وسعت وقت با تيمّم نماز بخواند.
مسئله 600- كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا
غسل كند، مىتواند نمازهاى قضاى خود را با تيمّم بخواند، هر چند احتمال بدهد كه بهزودى
عذر او برطرف مىشود.
مسئله 601- كسى كه نمىتواند وضو بگيرد يا
غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبّى را كه مثل نافلههاى شبانه روز وقت معيّن دارد
با تيمّم بخواند، حتّى در اوّل وقت.
مسئله 602- اگر بهواسطۀ نداشتن آب يا عذر
ديگرى تيمّم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل مىشود.
مسئله 603- چيزهايى كه وضو را باطل مىكند،
تيمّم را هم باطل مىكند.
مسئله 604- كسى كه نمىتواند غسل كند، اگر
چند غسل بر او واجب باشد، يك تيمّم به قصد همۀ آنها كافيست.
مسئله 605- اگر بدل از غسل جنابت يا غسلهاى
ديگر تيمّم كند، لازم نيست وضو بگيرد يا تيمّم ديگرى بدل از وضو كند.
مسئله 606- اگر بدل از غسل تيمّم كند و بعد
كارى كه وضو را باطل مىكند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نمىتواند
غسل كند، بايد وضو بگيرد و اگر نمىتواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.
مسئله 607- كسى كه وظيفهاش تيمّم است، اگر
براى كارى تيمّم كند، تا تيمّم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا
غسل انجام داد، مىتواند بهجا آورد، ولى اگر عذرش تنگى وقت بوده يا با داشتن آب
براى نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده، فقط كارى را كه براى آن تيمّم نموده
مىتواند انجام دهد.
مسئله 608- اگر انسان عمداً كارى انجام دهد
كه مجبور شود براى نماز تيمّم كند، نظير اينكه عمداً نماز را تأخير بيندازد تا وقت
تنگ شود يا استعمال آب برايش ضرر داشته يا مىدانسته آب پيدا نمىكند و خود را جُنب كرده، مستحب است نمازهايى را كه با تيمّم خوانده دوباره
بخواند.